Public Notes

۱۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۵۵ ب.ظ امیر
فصل دوم سریال mad men

فصل دوم سریال mad men

mad men سریالیه که شاید بعضی موافع هنگام دیدنش عیب هاش رو تشخیص بدم ولی با همه خوبیاش کاری میکنه که عیب هاش رو فراموش کنی. mad men سریالیه که استاد تغییر کاراکتر ها و خلق کاراکتر های حذابه و این که من مخاطب درگیر دغدغه های و مشکلات اکثر و حتی همه اون ها میشم نشونه یه محصول فوق العاده س، واقعا کاراکتری وجود نداره که احساس اضافی بودن اون حس بشه، مثلا حتی بچه های دان که گاهی اوقات اونها رو میبینیم و دیالوگ های کمی دارند اما با همون دیالوگ های کم بیشترین تاثیر روی مخاطب میگذارند. شاید درباره فصل اولش گفته بودم سریال دائم این پیام که دنیا هیچ معنایی نداره رو به مخاطب میفرسته و این توی فصل دوم هم وجود داره ولی با این وجود بعضی کاراکتر ها انگار که با این مفهوم مشکل دارند و در حال تلاش برای معنا دادن به زندگی خود هستند. هیچ کاراکتری در سریال قهرمان نیست و هیچ کدام آن ها معمولی نیستند. در واقع معمولی بودن ها در غیر معمولی بودن آن ها تعریف شده. همه آن ها ویژگی های خوب و بد دارند. بعضی مواقع احساس میکنم نویسندگان به دلیل نداشتن محتوا کاراکتر ها را در شرایطی خاصی قرار میدهند، شاید در نگاه اول واسم جذاب نبود ولی تا همینجا که اومدم اطمینان دارم به نویسنده ها که اگرچه بعضی اوقات اتفاقات غیر منطقی برای کاراکتر ها درست می کنند اما باز هم با ایده های شگفت انگیزشون آدم رو به تعجب وا میدارن. هر دو فصل پیرو یکسری مفهوم هایی هستند بصورتی که فصل اول با مفهموم خیانت درگیر بود و این فصل با هویت و تعهد.

این بعد از این که 13 قسمت 50 دقیقه رو دیدم دارم مینویسم و حافظه من جواب نمیده تا رویداد ها و اتفاق های این فصل رو بنویسم و اون ها بررسی کنم و بیشتر این حسیه که بعد تموم شدن فصل دارم. 

این ایده تو فکرم هست که در حال نگا کردن درباره ش بنویسم بجای اینکه بعد از دیدن همه قسمت ها بنویسم و شاید برای فصل سوم ش این کار رو بکنم.

۲۳ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۵۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
چهارشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ ب.ظ امیر
کراس فایر، مضخرف

کراس فایر، مضخرف

به صورت خیلی گیک و نرد مانند، سرگرمی این روز های من گیمه. اگه بخوام بازی ها رو تو دو دسته خیلی بزرگ دسته بندی کنم یکی آنلاینه یکی آفلاین این روز بیشتر آنلاین میزنم و از مزایای آنلاین پیدا کردن چندتا همبازیه. و با دیسکورد خیلی راحت میتونی با اونا ارتباط برقرار کنی چه ایرانی و چه خارجی. دیسکورد توی کشور های خارجی هم خیلی استفاده میشه. اتفاق افتاده که تا حالا با چندتا خارجی چت صوتی کنم و با اونا فورزا بازی کنم از خوبیای فورزا اینه که داشتن پینگ خوب خیلی نسبت به بازی اکشن مهم نیست.

بازی کراسفایر منتشر شد. و در یک کلمه میتونم بگم مضخرفه.  یک روز بعد از انتشارش اون رو نصب کردم و از او ده هزار نفری که پیش ثبت نام کرده بودند کلا ۳۰ نفر داخل سرور بودن. نکته جالب داشتن حالت بتل رویال بود که حتی یک بار موفق نشدم بازیش کنم چون حتی یه هیچ پلیری نبود که بازی راه بیوفته، در طول روز هم که چندباری اجراش کردم میانگین ۴۰ نفر بیشتر بازی نمیکنن. حالا همه اینا به کنار من نمیدونم اینا به چه امیدی این بازی به این مضخرفی رو تو ایران انتشار کردند. اگر اینا یه بازی رو از صفر میساختند نتیجه ش بهتر از این الان میشد. شاید گرافیک فنی واسه یک بازی شوتر آنلاین خیلی نباید شاهکار باشه تا همه بتونن اون رو با فریم ریت خوب و به راحتی اجرا کنند، اما قطعا دلیل پایین بودن گرافیک فنی این بازی این نیست. شاید هم جامعه هدفشون کسانی بوده که با ضعیف ترین سیستم این بازی رو اجرا کنند اما بد نبود برای کاربران رده بالاتر هم امکان انتخاب میگذاشتند اما مضخرف بودن این بازی فقط به گرافیک فنیش ختم نمیشه بلکه گیم پلی و صدا گذاری و انیمیشن های بازی هم این صفت رو داره. تنها نکته مثبت اون پینگ ۲۰ بازی بود که اون هم به دلیل خلوتی سرورهاشه. 

شاید پا آپدیت های پیوسته در درازمدت به یک بازی که ارزش وقت گذاشتن داشته باشه تبدیل بشه ولی خب میتونم بگم همه ی اون ده هزار نفری که پیش ثبت نام کردند بعد یک بازی بازی دیگه سراغش نمیرن. باز هم میگم که نتونستم بتل رویالش رو تجربه کنم. تو حالت بتل رویال دوربین در حالت سوم شخصه.

حالا واقعا نقاط مثبتی که تو زولا حتی به چشمم هم نمیومد برام آشکار جای یه بازی داستانی واقعا الان خالیه، مخصوصا که الان که دو سه هفته بیکارم. مخصوصا یه بازی جهان باز نقش آفرینی، از وقتی که witcher 3 رو بازی کردم به این سبک علاقه مند شدم. بد نیست که یکم هم بعدا درباره ویچر حرف بزنم چون واقعا شاهکاره.

و این هم یه عکس از استاد دریف s15 در حال دریفت.

۲۲ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
دوشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۰۵ ب.ظ امیر
روزمرگی و دیگر هیچ

روزمرگی و دیگر هیچ

از اول هفته است که خودم دانشگاه را تعطیل کردم. هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده است. یک روز صبح تا ظهر را برای از بچه های پیش دبستانی که در حال بازی کردن بودند فیلم برداری کردم. این شغل من نیست، من بیشتر شبیه یه بازیکن ذخیره هستم که در مواقع لازم تعویض می شود و به میدان میرود. تجربه منحصر به فردی بود، این که یکدفعه میان چندین نفر که اکثر آن ها جنس مخالف اند، قرار بگیری و هیچ کدام از  انها را نمیشناسی و باید حداقل ارتباطی با آن ها برقرار کنی.

از اونجای که من یک car enthusiast ام. به سری بازی forza horizon هم علاقه دارم. برای منی که هنوز به صورت جدی کار نکردم و درامدی ندارم و اگر هم داشته باشم، car enthusiast تو کشوری که پراید ۴۵ میلیونه معنی نداره پس حداقل میتونم تو دنیای مجازی یک car enthusiast باشم. اولین بار نسخه سومش رو بازی کردم و واقعا تو هیچ قسمتی کم نداشت و عالی بود. نسخه چهارمش اومد و حتی وقتی که فک میکردم نسخه سومش از این بهتر نمیشه اما بهتر بود.هنوز نسخه چهارمش کرک نشده ولی از یه سایتی اکانت اشتراکی با قیمت خیلی خوب گیر آوردم و جالب اینه که با این که اشتراکیه ولی هیچ محدودیتی تو آنلاین بازی کردن نداره.

دیروز توی اینستاگرام هشتگ forza horizon 4 رو سرچ کردم، یک پست رو باز کردم دیدم ایرانیه، رفتم تو پیج ش دیدم ده کیلو فالوور داره، رفتم تو استوری هاش دیدم میگه هر کی فورزا داره بگه با هم بازی کنیم. خلاصه اینجوری شد که الان تو گروه ۳۰ نفره هستم که همه ایرانی و فورزا بازی میکنن و لطف قابلیت کراس پلتفرم با کسایی که xbox دارند هم میشه بازی کرد.

معمولا وقتی یک سریالی پیدا میکنم که منو با خودش درگیر میکنه، همشو یکضرب میبینم، دو روز پیش بود که سریال mad men رو پیدا کردم و تا الان ۱۳ قسمت فصل اول که هر کدوم ۵۰ دقیقه هست رو دیدم، البته ۷ هفت فصلی بودن سریال باعث نمیشه یک ضرب ببینمش، اتمسفری که تو سریال هست رو هیچ جای دیگه تجربه نکردم و هم اندازه سریال سوپرانوز سریال دیوانه واریه ولی خب دیوانه وار بودنش وحشیانه نیست و بیشتر پوچی دنیا رو برای مخاطب به تصویر میکشه. تغییراتی که توی کاراکتر ها به وجود میاد دقیق و حساب شده س. اگرچه تنها عیب بزرگ فصل اولش اتفاقاتی بود که قسمت اخر سریال افتاد که غیر منطقی بود ولی خب در مقابل بقیه فصل که به صورت پیوسته کیفیت خوبی داشت قابل چشم پوشیه.

از اینکه تو این چند روز هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد به همون اندازه بدم میاد که ساعت ۱۲ از خواب پا بشم. 

۲۰ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
يكشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۲۴ ق.ظ امیر
درباره زولا

درباره زولا

زولا رو میشه یه بازی مثل کانتر ۱.۶ دونست که یکم بافت هاش با کیفیت تره و رنگ و لعاب داره و و زبان فارسی داره و کاراکتر هاش هم چند جمله فارسی بلغور میکنن و حالت های متفاوتی برای بازی کردن داره. بازی توی ترکیه ساخته شده ولی خب کسایی پیدا شدن که نه تنها اون رو فارسی سازی کرد بلکه چندتا سرور هم تو ایران واسه ایرانیا واسش ساختن. بازی کردنش مجانیه ولی کمی هم  pay to win هست. در حالی که پینگ ایرانیا بطور متوسط تو بازی های آنلاین خارجی ۱۳۵(خودم ۱۲۰) ولی میانگین پینگ ایرانیا تو این بازی رو ۴۵. و همین و رایگان بودنش دلایلی هستند که باعث میشه تعداد مناسبی بازیکن انلاین داشته باشه. الان اگر من بخوام فورتنایت بازی کنم با پینگ ۱۲۰ وارد بازی میشم در حالی که پلیر خارجی با پینگ خیلی بهتر از من اونجاست و واقعا تفاوتش محسوسه.

واقعا جای یه بازی هایی از این جنس که کاملا تولید ایران باشه خالیه. و جالبه بدونین این ایده که یه سری اومدن بازی زولا رو فارسی سازی کردند دوباره داره تکرار میشه ولی اینبار با بازی crossfire و میگن سبک بتل رویال هم داره که اگه کیفیت قابل قبولی داشته باشه واقعا میتونه خبر خوبی باشه اگرچه اینکه کاملا ایرانی نیست باعث نمیشه احساس غرور تو رگ هام جاری بشه ولی همین که یه بازی با سبک بتل رویال با پینگ خوب و بازیکنای ایرانی خواهیم داشت بهتر از نداشتنشه. همونطور که داشتن برنامه عصر جدید که یک کپی از نمونه آمریکایی ش هست هم از نداشتنش بهتره. شاید اینکه شما داری از یک ایده دست دوم استفاده میکنی یکم چیپ باشه ولی اجرای همون ایده دسته دوم هم کار هر کسی نیست.

پی نوشت: قبل از اینکه دکمه انتشار رو بزنم به ذهنم رسید که برم ببینم کسی توی تویچ استریم از کراسفایر گذاشته یا نه؟ یک یارویی بود اکه ۱۵۰ تا داشتن نگاهش میکردن و خب باید بگم متاسفانه افتضاح ترین گرافیکی بود که توی عمرم دیدم. حتی از کانتر ۱.۶ هم بدتر. حالا باید صبر کرد و دید آیا ناشر ایرانی چه تغییراتی توش میده ولی کاملا با دیدن استریم ناامید شدم و حیفم میاد نوشته ی بالا درباره کراسفایر رو حذف کنم.

۱۹ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۲ ق.ظ امیر
ای هر روز نوشن کار سختی است؟

ای هر روز نوشن کار سختی است؟

واقعیت اینه که نوشته شدن این پست خودش جواب مثبتیه به سوالی که توی تیتر اومده.

یک ساعته که صفحه ارسال مطلب جدید بازه و هیچی ننوشتم. سوال بالا یکم ابهام داره، هر روز چه چیزی بنویسی؟ جنس نوشته ها چطور باشه؟ آیا نوشته ها کلماتی باشه که بعد از زدن دکمه انتشار، بلافاصله، حتی خودت علاقه به خوندش نداری و حتی بعد از چند سال که چشمت به اون میوفته مضخرف بودنش یادت میاد؟ نمونش میتونه خسته کننده ترین صورت گزارش رویداد های روزانه باشه یا چسناله هایی که با دو کلمه خوب و بد توصیف شدن. یا یه پله بالاتر نوشته های مربوط به رویداد های جدید باشه که اکثر مردم ازش خبر دارن و بیشتر جنبه نقد و تحلیل و بررسی داره و یا یک نوع نوشته ای تاریخ مصرف نداره و مخاطب هر موقع بهش برخورد بکنه با نوشته رابطه خوبی برقرار کنه و اون نوشته بتونه در مخاطب احساس مثبت ایجاد کنه و مخاطب منتظر پست جدید باشه و حتی اگه یک کتاب ۵۰۰ صفحه ای هم بنویسه یکضرب اونو بخونه. خب این توصیف اخری شاید موصوف یه نویسنده باشه که در سطح جهانی معروف باشه ولی خب چی میشه اگر یکی که میتونه یه نویسنده در سطح جهانی باشه بجای کتاب نوشتن بیاد وبلاگ بنویسه؟

همه این ها به کنار، همه ادم ها اگر شروع به هر روز نوستن بکنن بعد از یه مدت خیلی کوتاه خالی میشن. منظورم از خالی شدن حالتی هست که من الان به اون رسیدم. البته به شرطی که دغدغه یک نوشته خوب رو داشته باشند. و شاید بهترین وسیله برای پر کردن ش کتاب باشه ولی باز هم رسیدن به ایده های جدید خودش یه چالشه.

راستش را بخواهید همین الان هم چندین جمله در همین پست نوشتم و بعد حذفش کردم. احساس میکنم برای داشتن یک نوشته بدردبخور اول باید خودم یک ادم بدردبخور باشم و زمانی مخاطب من را جدی میگیرد که نتیجه را به او نشان بدم نه هدف را

۱۷ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۳۴ ق.ظ امیر
مشکلی که این روز ها دارم

مشکلی که این روز ها دارم

تقریبا سه ماه میشود به یوتیوب میروم. اگر فقط بگویند بین یوتیوب و اینستگرام یکی را انتاخاب کنم قطعا یوتیوب را انتخاب میکنم. اگرچه جنسشان خیلی متفاوت است. نمیدونم این ویژگی جدید اضافه شده یا نه ولی یوتیوب به کاربر از بین کسانی که دنبال میکنم و نمیکنم ویدیو پیشنهاد میدهد، امروز با یک نوتیفیکیشن به یوتیوب کشیده شدم و دو ساعت در آن گیر کردم. پیجی به نام Adam LZ. او یک یوتیوبر است و علاقمند به ماشین. ۱۲ ماشین دارد و اکثر آن ها تیون و بوست شده است. ۲۲ سالش است. علاقه اصلی اش دریفت است. تا اونجایی که من مخاطب در جریانم کل درامدش از یوتیوب و فروش وسایل با برند شخصی خودش است. محتوای زیادی تولید میکند و اگر یک ویدیو جدیدش را با ویدیو یک سال پیش او مقایسه بکنید پیشرفت و رشد و توسعه رو در اون میبینید از ویژگی های مثبت دیگه اون  وجود عنصر واقعیت در محتوای که جدیدا در او ایجاد شده و به تصویر کشیدن رابطه او با اطرافیانش، در واقع شاید اصلی ترین دلیلی که یوتیوب رو همیشه به اینستگرام ترجیح میدم همینه که شما متیونی یک  رابطه فانتزی و غیر واقعی رو تو اینستگرام با بقیه داشته باشی ولی وقتی از به یوتیوب میای شاید غیر ممکن نباشه ولی قطعا اگر کسی اینکار رو بکنه طرفداری نخواهد داشت. 

برگردیم به نوتیفیکیشن، مدتی بود که همین آقای adam lz یک giveaway راه انداخته بود که با خرید از برند شخصیش شانس برنده شدن یک ماشین نیسان R33 اسکای لاین بدست میاوردی. جالب اینجاست که حتی اویل داستان میفهمه که یه جای موتور ماشین مشکل داره بعد کل موتور در میارن تا ته بازش میکنن مشکل رو برطرف میکنن و حتی قسمت داخلی موتور رو رنگ میزنن و کل موتور رو تمیز میکنن و سرهم میکنن، یک توربو جدید و یک مانیفولد ورود هوا و از هدرز تا اگزوز رو هم عوض میکنن. خلاصه یه ماشین ۵۰۰ اسب بخاری میسازن. نوتیفیکیشن ویدیوی اولین واکنش برنده وقتی ماشین رو از نزدیک میبینه و سوارش میشه.

فک کنم از تیتر پست خیلی دور شدیم  اگر یه دسته بندی مخصوص رویداد های یوتیوب اضافه کنم خوبهlaugh.

مشکلی با دیدن اون یک ویدیو ندارم، مشکل اینجاست که ویدیو یک ربعه ولی من یک ساعت نیم تو یوتیوب میمونم. مشکل اینجاست من با خودم قرار میذارم که کد بزنم ولی میشینم انیمیشن incredbles 2 نگا میکنم شاید اینکار ها رو هم انجام بدم هنوز وقتی داشته باشم و بازم سراغ چیزی که مهمه و باید تمرکزم رو روش بذارم نمیرم و خط کد زدن فقط یک کاره که با خودم این روز ها قرار گذاشتم انجام بدم، در واقع الان انتظار خودم رو آوردم پایین تا بیشتر واقع گرا و قابل انجام باشه.

اگرچه که وبلاگ نویسی رو دارم خوب پیش میرم ولی هنوز چند مورد دیگه تو لیست دارم که میتونم به لیست انتظار هایی که از خودم در طول یک روز دارم اضافه کنم ولی نکردم. واقعا میتونم بگم قسمت زیادیش مربوط به عادت خواب بدم میشه که هر روز که دیر بیدار میشم کلا انگیزه م رو از دست میدم.

واقعا تو فکر اینم یکم درباره اتفاقایی که تو یوتیوب میوفته بنویسم.

۱۶ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ ق.ظ امیر
بیداری تا ۴ صبح

بیداری تا ۴ صبح

امروز دقیقا مصداق یه جمله تو پست قبل بود.

ساعت چهار صبح خوابیدم، و ساعت یک نیم بیدار شدم. وقتی بیدار شدم احساس کردم روزم کلاملا به هدر رفته و بقیه روز رو دقیقا هیچکار نکردم. 

وقتی میگم هیچکار نکردم یعنی این: ساعت یک نیم بیدار میشم. حدودا نیم ساعت بعد نهار میخورم. مادرم میخواد بره بیرون و ازم میخواد رانندگی کنم. ساعت چهار بر میگردم خونه. میشینم پشت کامپیوتر، لیست دانلود رو چک میکنم که همش تموم شده باشه، بین اینکه کد بزنم یا گیم مرددم. فورتنایت رو یه هفته میشه ریختم باز میکنم. شاید تو یک ساعت بازی یک نفر رو میکشم و ۲۰ بار میمیرم. البته پینگ ۱۲۰ هم تاثیر گذاره. FH4 باز میکنم، بعد از اولین اپدیت مشکل پیدا کرده و بعد از ۲۰ دقیقه میپره بیرون. حتی اگر رزولوشن رو ۷۲۰ باشه و تنظیمات روی حداقل، کارت گرافیک ۴۰ درصد درگیره. البته حدس میزنم مربوط به حاظه کارت گزافیک ۲ گیگی من باشه که واسش کم باشه. بازی میپره بیرون. تصمیم میگیرم که برم سراغ کد ولی میرم دوباره سراغ دانلود های دیشب و فیلمایی که دانلود کردم رو چک میکنم. چشم میخوره به زامبی لند، شاید بازی کردن وودی هارلسون و اما استون و اون پسره که خیلی فیلم بازی میکنه و توی کافه سوسایتی و سوشیال نتورک هم بازی کرده خبر از یک فیلم خوب بده. اگرچه از قبل میدونستم فیلم کمدیه و وقتی نیم ساعتشو دیدم مضخرف بود. حتی تو سرگرم کننده بودنش هم خوب عمل نمیکرد و حتی کمبود دیالوگ و محتوا داشت.

الان اخر شبه و نمیدونم که چطور زمان اینقدر زود گذشت در صورتی که وقتی صبح زود پا میشم اخر شب با خودم میگم چه روز طولانی داشتم. 

۱۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ق.ظ امیر
یکم انگیزه و ساعت بد خواب

یکم انگیزه و ساعت بد خواب

شاید یک سالی میشه دارم تلاش میکنم که ساعت خوابمو تغییر بدم. ساعت خواب من زمانی بد شد که اینترنت شبا مفت بود.اگرچه واسه دانلود نیازی نیست بیدار باشی ولی وب گردی بدون دغدغه حجم یه چیز دیگه بود ولی الان دغدغه حجم ندارم. 

زود بیدار شدن همیشه حس خوبی داره حتی اگر بعد از ظهرش چهار ساعت بخوابی. ولی مشکل اینجاست. فرض کنین من عادت کردم شبا ساعت 2 بخوابم، و تصمیم میگیرم ساعت 8 صبح هر روز از خواب بیدار بشم. ساعت 2 میخوابم و ساعت 8 در شرایطی که گوشیم با فاصله دو متر طولی و ارتفاع بیدار میشم. شاید مهمترین وظیفه ای که اون روز دارم اینه که تا شب خودم رو بیدار نگه دارم. یک راه حل تضمینی اینه که بیرون از خونه باشی. واسه من غیر ممکن نیست ولی واقعا کاری بیرون ندارم. حالا با فرض این که بیدار موندم مشکل بعدی اینه که شب همون ساعت 2 خوابم میگیره. البته تو این مورد شک دارم که آیا نگا کردن به صفحه نمایش باعث میشه خوابم بپره؟

روزایی که زود بیدار میشم واقعا انگیزه بیشتری دارم. شده یک روز ساعت یک ظهر از خواب پا شدم و با خودم بگم کل روز حروم شد و این باعث میشه همونقدر از باقیمانده روز رو هم با هیچکار نکردن حروم کنم.

امروز ساعت 7 بلند شدم. البته داشتن کلاس ساعت 8 محرک تاثیرگذار تری بود تا گوشی با دو متر فاصله. جمعیت کم بود. ساعت 10 خونه بودم. اسپاتیفای رو ران کردم. از این که یه خواننده جدید به اسم kacey musgraves کشف کردم و از اهنگاش خوشم اومد خوشحال شدم. خیلی معروف نیست. شاید سه ساعتی تو وب ، ++c یاد میگرفتم. کد خیلی نزدم.

۱۴ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ امیر
کیارنگ علایی - صفحه کلاچ جدید

کیارنگ علایی - صفحه کلاچ جدید

کیارنگ علایی هنرمندی است که زنده است ، او را از نزدیک دیده ام و مدتی کوتاهی شاگردش بودم. او عکاس است. در عکاسی صاحب سبک وصاحب نظر است. او فقط عکاس نیست، او نویسنده و معلم هم است. همیشه لباس های رنگی میپوشد ولی همیشه عکس های رنگی نمیگیرد. محبوب است. ولی معروف نیست. در زمان ها و مکان های مختلف درست انتخاب میکند که منطقی باشد یا احساسی.

دو صفحه اینستگرام دارد.تا جایی که من دیدم دوتا از عکس های را پیج اینستگرام ریپست کرده است.

عکس های هنرجویانش در هم در آنجا ریپست میشود.

هر روز اینستگرام را چک نمیکنم. اما به استوری او برخوردم که کارگاهی در مشهد دارد و رایگان است.

به خانه ما نزدیک است.

سه ساعت طول کشید. حدودا ۱۷۰ نفر. هیچکس را نمیشناسم. نمیدوانم چرا اکثرا ادم های زیبا به سراغ هنر میروند. با هیچکس حرف نزدم. کسی را پیدا نکردم که همسن من باشد و تنها امده باشد.


پنج ماه است گواهینامه گرفتم. به غیر از ماشین پدرم را در خیابان راه نبرده ام. کلاچ ش از سفت بود. انگار که همزمان با اینکه کلاچ را فشار میدهی یک هندل هم میزنی. عمرش به انتها رسیده بود. عمرش که به انتها برسد خشن میشود. دنده ها را نرم عوش نمیکند و پایت را که در حین حرکت روی گاز میذاری ضربه وارد میکند.

نو شد. باید بروم به دنبال مادرم. اگر زمانی دیگر میپرسیدی نباید هیجان زده می بودم. سوار ماشین میشوم. استارت میزنم. در پارکینگ را باز میکنم و کمربند را میبندم. خودم را اماده میکردم تا برای اولین بار کلاچ را بگیرم. نفس عمیقsurprise.

خوشحال شدم. مثل زمانی که کلمه ای جدید یامیگیرم. مثل زمانی که با یک دوست صحبت میکنم.

مثل زمانی که احساس میکنم رشد کرده ام. 

پ.ن: علاقه مند به ماشین، اگر نمیدانستید!

۱۲ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ق.ظ امیر
درباره فیلم green book

درباره فیلم green book

green book فیلمی که که قبل از برنده شدن اسکار آن را نمیشناختم. ولی قبل از این اتفاق در لیست دانلودم وجود داشت. شاید دلیل این که در لیست دانلودم وجود داشته فقط پوستر زیبا اون بوده.

green book فیلمی است که هر مخاطبی آن را میفهمد و به احتمال زیاد از دیدن آن احساس پشیمانی نمیکند. شاید بگید این که این فیلم جایزه بهترین فیلم سال را برنده شده باعث بشه در نظر من تاثیر داشته باشه ولی بد نیست که این رو بگم سال ۲۰۱۷ که فیلم moonlight برنده بهترین فیلم شد و من بعد از برنده شدنش فیلم رو دیدم و اون رو اصلا لایق برنده شدن اسکار نمیدونستم. در حالی که برنده اسکار سال پیش یعنی the shape of water رو که قبل برنده شدنش هم دیدم و هم خوشم اومد. امسال این فیلم رو دیدم و نه تنها خوشم اومد که به یکی از فیلم های مورد علاقه من هم تبدیل شد.

شاید مهمترین دلیلی که باعث شد این به فیلم های مورد علاقه ام بپیونده اینه که صفات زیادی رو کنار هم دیگه داره که شاید هر چند تاش رو توی فیلم های دیگه پیدا کردم اما همه اون ها رو توی یک فیلم نه.

صفاتی که به اکثر سکانس های فیلم محتوای خوب تزریق میکنه. اگرچه اکثر این محتوای خوب فقط به دو کاراکتر اصلی این فیلم تزریق شده در حالی که کاراکتر های دیگه مثل همسر تونی یا دو نوازنده همراه دان و تونی که حتی از کمبود دیالوگ رنج می بردن تزریق نشده ولی نقاط قوت این فیلم خیلی بیشتر است که این نقطه ضعف در مقابل ان ها خیلی کم به چشم میاد.

فیلم با معرفی تونی شروع میشود. مردی خانواده دوست با فرهنگی دوست داشتنی(که البته نژاد پرست است). مردی که برای پول در اوردن دست به هر کاری میزند. و البته مخاطب او دوس دارد. نه فقط بخاطر اینکه گاهی اوقات همانند یک ابر قهرمان عمل میکند. بلکه چون حاضر است بخاطر باور های خودش بر خلاف عقاید اطرافیانش عمل کند. عزت نفس دارد و خب کل بار صفت سرگرم کننده بودن فیلم را هم به دوش میکشد.

در طرف دیگر دان با مقدمه ای بسیار عجیب و غریب و غیر منطقی معرفی میشود. اگرچه دان اصلی همان دانی است که در ادامه میبینیم ولی واقعا این که در اول فیلم اینقدر عجیب و غریب وارد صحنه میشود هنوز جای سوال است برای من. دان کسی است که انتخاب کرده وسط میدان جنگ باشد ان هم با انتخاب کردن راننده سفید پوست در حالی که میتوانست به راحتی راننده سیاه پوست بگیرد همان طول که حتی برای راهنما سفر مخصوص سیاه پوستان وجود دارد. و رفتن به تور طولانی در حالی که میتوانست درامد بیشتری را بدون رفتن به تور کسب کند. 

جنگ او محدودیت هایی است که در جامعه دارد از بازداشت شدن بی دلیل تا عدم استفاده از دستشویی و پرو کردن کت و شلوار.

در حالی که دان را در تمام مدت در حال جنگیدن و پیگیری دغدغه هایش میبینیم. شکل گرفتن دوستی تونی با او را هم با یکدیگر می بینیم. و در حالی که شکل گرفتن دوستی ان های را می بینیم فیلم پروتکلی از روابط دوستانه دو نفر را هم تعریف میکند و باز هم در همان حال نشان می دهد داشتن یک دوست با ارزش چقدر میتواند زندگی شما تغییر بدهد. نه تنها می تواند تو را از دردسر نجات بدهد بلکه میتواند به زندگی تو معنی ببخشد. دوستی که دو طرف بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند.

و در این میان تا جایی که میتواند کلیشه زدایی میکند و در جهت واقع گرایی پیش میرد. بطوریکه در حالی که دان اجازه ندارد در یک رستوران سفید پوستان غذا بخورد بدون پیشگیری تونی از او در یک بار سیاه پوست دزدی می شد. در حالی که یک پلیس سفید پوست او را بی دلیل بازداشت می کند پلیس دیگری انها را نگه میدارد تا ان ها را از پنچری لاستیکشان با خبر کند و در حالی که دان همیشه مورد ظلم قرار میگیرد گاهی هم او بیش از حد واکنش نشان می دهد. و همین سیاه و سفید یا صفر و یکی نبودن ان از همان صفاتی است که در کنار بقیه صفات خوب دیگر ش قرار گرفته. 

و هنر فیلم همینجاست که  من رو در تمام مدت فیلم پیگیر رویداد های فیلم نگه میدارد و در طول فیلم با شخصیت دان همدلی و همذاپنداری بکنم و شیفته مرام و معرفت تونی بشوم.

 

۱۱ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر