امروز دقیقا مصداق یه جمله تو پست قبل بود.

ساعت چهار صبح خوابیدم، و ساعت یک نیم بیدار شدم. وقتی بیدار شدم احساس کردم روزم کلاملا به هدر رفته و بقیه روز رو دقیقا هیچکار نکردم. 

وقتی میگم هیچکار نکردم یعنی این: ساعت یک نیم بیدار میشم. حدودا نیم ساعت بعد نهار میخورم. مادرم میخواد بره بیرون و ازم میخواد رانندگی کنم. ساعت چهار بر میگردم خونه. میشینم پشت کامپیوتر، لیست دانلود رو چک میکنم که همش تموم شده باشه، بین اینکه کد بزنم یا گیم مرددم. فورتنایت رو یه هفته میشه ریختم باز میکنم. شاید تو یک ساعت بازی یک نفر رو میکشم و ۲۰ بار میمیرم. البته پینگ ۱۲۰ هم تاثیر گذاره. FH4 باز میکنم، بعد از اولین اپدیت مشکل پیدا کرده و بعد از ۲۰ دقیقه میپره بیرون. حتی اگر رزولوشن رو ۷۲۰ باشه و تنظیمات روی حداقل، کارت گرافیک ۴۰ درصد درگیره. البته حدس میزنم مربوط به حاظه کارت گزافیک ۲ گیگی من باشه که واسش کم باشه. بازی میپره بیرون. تصمیم میگیرم که برم سراغ کد ولی میرم دوباره سراغ دانلود های دیشب و فیلمایی که دانلود کردم رو چک میکنم. چشم میخوره به زامبی لند، شاید بازی کردن وودی هارلسون و اما استون و اون پسره که خیلی فیلم بازی میکنه و توی کافه سوسایتی و سوشیال نتورک هم بازی کرده خبر از یک فیلم خوب بده. اگرچه از قبل میدونستم فیلم کمدیه و وقتی نیم ساعتشو دیدم مضخرف بود. حتی تو سرگرم کننده بودنش هم خوب عمل نمیکرد و حتی کمبود دیالوگ و محتوا داشت.

الان اخر شبه و نمیدونم که چطور زمان اینقدر زود گذشت در صورتی که وقتی صبح زود پا میشم اخر شب با خودم میگم چه روز طولانی داشتم.