Public Notes

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم» ثبت شده است

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۲:۳۸ ق.ظ امیر
درباره فیلم columbus

درباره فیلم columbus

کلمبوس شاید برای مخاطب عام ساخته نشده باشد. اما اگر از مخاطبین فیلم باشید قطعا فیلمی است که مدت ها در ذهن شما ماندگار میشود. کلمبوس اولین فیلم کوگونادا است. هلی لو ریچاردسون که او را قبلا در یک نقش فرعی در فیلم the edge of seventeen دیدیم، اینجا در نقش اصلی، درخشان و پر رنگ میبینیم. به اختمال زیاد در همان دقایق اول فیلم متوجه اتمسفر متفاوت فیلم میشوید. دقایق اولی که بجای کمی پر انرژی بودن و یکسری دیالوگ برای معرفی کاراکتر ها قبل از شروع روایت داستان خیلی آرام و ساکت در دقایق اول شروع به روایت میکند. میتوان گفت کلمبوس حداقل درباره دو چیز است: رابطه آدم ها با پدر و مادرشان و معماری، شاید فکر کنید که این دو موضوع اصلا به همدیگر ربط نداشته باشند ولی کوگونادا نه تنها این دو را با هم مخلوط میکند بلکه لذت کشف دنیای معماری را که به احتمال زیاد شما آن را تجربه نکرده اید را به شما می دهد و این لذت را با استفاده از قاب های شگفت انگیر خود و مجموعه ای از دیالوگ هایی که کم کم به خورد مخاطب می دهد به مخاطب انتقال میکند.

کیسی با مادرش در کلمبوس زندگی می کند او در کتابخانه ای کار میکند و علاقمند به معماری است. کلمبوس شهری است که پر است از ساختمان هایی که توسط معماران معاصر ساخته شده. از ان طرف جین را داریم که در کره جنوبی زندگی میکند و پدر او معمار معروفی است که در آمریکا زندگی میکند. پدر او برای برگذاری یک همایش به کلمبوس می آید ولی بصورت اتفاقی به کما می رود و جین مجبور میشود از کره جنوبی به کلمبوس بیاید.

با اینکه ما حتی چهره پدر جین را هیچوقت نمیبینیم اما از رابطه او با پدرش به خوبی با خبر میشویم. همینطور شاهد رابطه کیسی با مادرش هم هستیم. همانطور که در بالا گفتم این فیلم درباره رابطه آدم ها با پدر و مادرشان است و در این جا دو نمونه رابطه را میبینیم که نه تنها بی مشکل نیستند که یکطرف رابطه در حال آسیب دیدن است و همین رابطه مشکل دار و معماری است که جین و کیسی را به هم نزدیک تر میکند. البته جین و کیسی دو نقطه مخالف در این دو ویژگی هستند بطوریکه جین از معماری متنفر است و برای پدرش اهمیتی قایل نیست بطوریکه در یک کشور دیگر زندگی میکند و یکسال است که با پدرش حرف نزده و در واقع علت تنفر او از معماری از همین رابطه مشکل دارش با پدرش است ولی کیسی علاقه مند به معماری است و اهمیت بیش از حدی برای مادرش قایل است بطوریکه حاضر است حتی آینده خودش را فدای بودن در کنارش مادرش کند.

به غیر از قاب های شگفت انگیز و خاص کوگونادا و آن اتمسفر ارام و ساکتی که کل فیلم شاهد اون هستیم و بازی درخشان ریچاردسون، شاهد یک روایت درگیر کننده و شخصیت پردازی حساب شده هم هستیم بطوریکه نه تنها حاضرید به همه حرف هایی که درباره معماری زده میشود گوش بدهید حتی به خنده دار جلوه دادن یک جمله معمولی توسط کیسی هم میخندید و احساسات پشت یک نگاه طولانی کیسی، زمانی که دوست او که در کتابخانه با او کار میکند و حرف بی ربطی به او میزند را درک میکنید.

کلمبوس ارزش یک بار دیدن را دارد اما اگر مخاطبش نباشید شاید قبل از این که فیلم تمام بشود حوصله تان سر برود اما اگر مثل من مخاطبش باشید شاید با هر بار دیدنش لذت ببرید.

۰۶ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ق.ظ امیر
درباره فیلم green book

درباره فیلم green book

green book فیلمی که که قبل از برنده شدن اسکار آن را نمیشناختم. ولی قبل از این اتفاق در لیست دانلودم وجود داشت. شاید دلیل این که در لیست دانلودم وجود داشته فقط پوستر زیبا اون بوده.

green book فیلمی است که هر مخاطبی آن را میفهمد و به احتمال زیاد از دیدن آن احساس پشیمانی نمیکند. شاید بگید این که این فیلم جایزه بهترین فیلم سال را برنده شده باعث بشه در نظر من تاثیر داشته باشه ولی بد نیست که این رو بگم سال ۲۰۱۷ که فیلم moonlight برنده بهترین فیلم شد و من بعد از برنده شدنش فیلم رو دیدم و اون رو اصلا لایق برنده شدن اسکار نمیدونستم. در حالی که برنده اسکار سال پیش یعنی the shape of water رو که قبل برنده شدنش هم دیدم و هم خوشم اومد. امسال این فیلم رو دیدم و نه تنها خوشم اومد که به یکی از فیلم های مورد علاقه من هم تبدیل شد.

شاید مهمترین دلیلی که باعث شد این به فیلم های مورد علاقه ام بپیونده اینه که صفات زیادی رو کنار هم دیگه داره که شاید هر چند تاش رو توی فیلم های دیگه پیدا کردم اما همه اون ها رو توی یک فیلم نه.

صفاتی که به اکثر سکانس های فیلم محتوای خوب تزریق میکنه. اگرچه اکثر این محتوای خوب فقط به دو کاراکتر اصلی این فیلم تزریق شده در حالی که کاراکتر های دیگه مثل همسر تونی یا دو نوازنده همراه دان و تونی که حتی از کمبود دیالوگ رنج می بردن تزریق نشده ولی نقاط قوت این فیلم خیلی بیشتر است که این نقطه ضعف در مقابل ان ها خیلی کم به چشم میاد.

فیلم با معرفی تونی شروع میشود. مردی خانواده دوست با فرهنگی دوست داشتنی(که البته نژاد پرست است). مردی که برای پول در اوردن دست به هر کاری میزند. و البته مخاطب او دوس دارد. نه فقط بخاطر اینکه گاهی اوقات همانند یک ابر قهرمان عمل میکند. بلکه چون حاضر است بخاطر باور های خودش بر خلاف عقاید اطرافیانش عمل کند. عزت نفس دارد و خب کل بار صفت سرگرم کننده بودن فیلم را هم به دوش میکشد.

در طرف دیگر دان با مقدمه ای بسیار عجیب و غریب و غیر منطقی معرفی میشود. اگرچه دان اصلی همان دانی است که در ادامه میبینیم ولی واقعا این که در اول فیلم اینقدر عجیب و غریب وارد صحنه میشود هنوز جای سوال است برای من. دان کسی است که انتخاب کرده وسط میدان جنگ باشد ان هم با انتخاب کردن راننده سفید پوست در حالی که میتوانست به راحتی راننده سیاه پوست بگیرد همان طول که حتی برای راهنما سفر مخصوص سیاه پوستان وجود دارد. و رفتن به تور طولانی در حالی که میتوانست درامد بیشتری را بدون رفتن به تور کسب کند. 

جنگ او محدودیت هایی است که در جامعه دارد از بازداشت شدن بی دلیل تا عدم استفاده از دستشویی و پرو کردن کت و شلوار.

در حالی که دان را در تمام مدت در حال جنگیدن و پیگیری دغدغه هایش میبینیم. شکل گرفتن دوستی تونی با او را هم با یکدیگر می بینیم. و در حالی که شکل گرفتن دوستی ان های را می بینیم فیلم پروتکلی از روابط دوستانه دو نفر را هم تعریف میکند و باز هم در همان حال نشان می دهد داشتن یک دوست با ارزش چقدر میتواند زندگی شما تغییر بدهد. نه تنها می تواند تو را از دردسر نجات بدهد بلکه میتواند به زندگی تو معنی ببخشد. دوستی که دو طرف بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند.

و در این میان تا جایی که میتواند کلیشه زدایی میکند و در جهت واقع گرایی پیش میرد. بطوریکه در حالی که دان اجازه ندارد در یک رستوران سفید پوستان غذا بخورد بدون پیشگیری تونی از او در یک بار سیاه پوست دزدی می شد. در حالی که یک پلیس سفید پوست او را بی دلیل بازداشت می کند پلیس دیگری انها را نگه میدارد تا ان ها را از پنچری لاستیکشان با خبر کند و در حالی که دان همیشه مورد ظلم قرار میگیرد گاهی هم او بیش از حد واکنش نشان می دهد. و همین سیاه و سفید یا صفر و یکی نبودن ان از همان صفاتی است که در کنار بقیه صفات خوب دیگر ش قرار گرفته. 

و هنر فیلم همینجاست که  من رو در تمام مدت فیلم پیگیر رویداد های فیلم نگه میدارد و در طول فیلم با شخصیت دان همدلی و همذاپنداری بکنم و شیفته مرام و معرفت تونی بشوم.

 

۱۱ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر