Public Notes

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ ق.ظ امیر
بیداری تا ۴ صبح

بیداری تا ۴ صبح

امروز دقیقا مصداق یه جمله تو پست قبل بود.

ساعت چهار صبح خوابیدم، و ساعت یک نیم بیدار شدم. وقتی بیدار شدم احساس کردم روزم کلاملا به هدر رفته و بقیه روز رو دقیقا هیچکار نکردم. 

وقتی میگم هیچکار نکردم یعنی این: ساعت یک نیم بیدار میشم. حدودا نیم ساعت بعد نهار میخورم. مادرم میخواد بره بیرون و ازم میخواد رانندگی کنم. ساعت چهار بر میگردم خونه. میشینم پشت کامپیوتر، لیست دانلود رو چک میکنم که همش تموم شده باشه، بین اینکه کد بزنم یا گیم مرددم. فورتنایت رو یه هفته میشه ریختم باز میکنم. شاید تو یک ساعت بازی یک نفر رو میکشم و ۲۰ بار میمیرم. البته پینگ ۱۲۰ هم تاثیر گذاره. FH4 باز میکنم، بعد از اولین اپدیت مشکل پیدا کرده و بعد از ۲۰ دقیقه میپره بیرون. حتی اگر رزولوشن رو ۷۲۰ باشه و تنظیمات روی حداقل، کارت گرافیک ۴۰ درصد درگیره. البته حدس میزنم مربوط به حاظه کارت گزافیک ۲ گیگی من باشه که واسش کم باشه. بازی میپره بیرون. تصمیم میگیرم که برم سراغ کد ولی میرم دوباره سراغ دانلود های دیشب و فیلمایی که دانلود کردم رو چک میکنم. چشم میخوره به زامبی لند، شاید بازی کردن وودی هارلسون و اما استون و اون پسره که خیلی فیلم بازی میکنه و توی کافه سوسایتی و سوشیال نتورک هم بازی کرده خبر از یک فیلم خوب بده. اگرچه از قبل میدونستم فیلم کمدیه و وقتی نیم ساعتشو دیدم مضخرف بود. حتی تو سرگرم کننده بودنش هم خوب عمل نمیکرد و حتی کمبود دیالوگ و محتوا داشت.

الان اخر شبه و نمیدونم که چطور زمان اینقدر زود گذشت در صورتی که وقتی صبح زود پا میشم اخر شب با خودم میگم چه روز طولانی داشتم. 

۱۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
سه شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ق.ظ امیر
یکم انگیزه و ساعت بد خواب

یکم انگیزه و ساعت بد خواب

شاید یک سالی میشه دارم تلاش میکنم که ساعت خوابمو تغییر بدم. ساعت خواب من زمانی بد شد که اینترنت شبا مفت بود.اگرچه واسه دانلود نیازی نیست بیدار باشی ولی وب گردی بدون دغدغه حجم یه چیز دیگه بود ولی الان دغدغه حجم ندارم. 

زود بیدار شدن همیشه حس خوبی داره حتی اگر بعد از ظهرش چهار ساعت بخوابی. ولی مشکل اینجاست. فرض کنین من عادت کردم شبا ساعت 2 بخوابم، و تصمیم میگیرم ساعت 8 صبح هر روز از خواب بیدار بشم. ساعت 2 میخوابم و ساعت 8 در شرایطی که گوشیم با فاصله دو متر طولی و ارتفاع بیدار میشم. شاید مهمترین وظیفه ای که اون روز دارم اینه که تا شب خودم رو بیدار نگه دارم. یک راه حل تضمینی اینه که بیرون از خونه باشی. واسه من غیر ممکن نیست ولی واقعا کاری بیرون ندارم. حالا با فرض این که بیدار موندم مشکل بعدی اینه که شب همون ساعت 2 خوابم میگیره. البته تو این مورد شک دارم که آیا نگا کردن به صفحه نمایش باعث میشه خوابم بپره؟

روزایی که زود بیدار میشم واقعا انگیزه بیشتری دارم. شده یک روز ساعت یک ظهر از خواب پا شدم و با خودم بگم کل روز حروم شد و این باعث میشه همونقدر از باقیمانده روز رو هم با هیچکار نکردن حروم کنم.

امروز ساعت 7 بلند شدم. البته داشتن کلاس ساعت 8 محرک تاثیرگذار تری بود تا گوشی با دو متر فاصله. جمعیت کم بود. ساعت 10 خونه بودم. اسپاتیفای رو ران کردم. از این که یه خواننده جدید به اسم kacey musgraves کشف کردم و از اهنگاش خوشم اومد خوشحال شدم. خیلی معروف نیست. شاید سه ساعتی تو وب ، ++c یاد میگرفتم. کد خیلی نزدم.

۱۴ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
يكشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ امیر
کیارنگ علایی - صفحه کلاچ جدید

کیارنگ علایی - صفحه کلاچ جدید

کیارنگ علایی هنرمندی است که زنده است ، او را از نزدیک دیده ام و مدتی کوتاهی شاگردش بودم. او عکاس است. در عکاسی صاحب سبک وصاحب نظر است. او فقط عکاس نیست، او نویسنده و معلم هم است. همیشه لباس های رنگی میپوشد ولی همیشه عکس های رنگی نمیگیرد. محبوب است. ولی معروف نیست. در زمان ها و مکان های مختلف درست انتخاب میکند که منطقی باشد یا احساسی.

دو صفحه اینستگرام دارد.تا جایی که من دیدم دوتا از عکس های را پیج اینستگرام ریپست کرده است.

عکس های هنرجویانش در هم در آنجا ریپست میشود.

هر روز اینستگرام را چک نمیکنم. اما به استوری او برخوردم که کارگاهی در مشهد دارد و رایگان است.

به خانه ما نزدیک است.

سه ساعت طول کشید. حدودا ۱۷۰ نفر. هیچکس را نمیشناسم. نمیدوانم چرا اکثرا ادم های زیبا به سراغ هنر میروند. با هیچکس حرف نزدم. کسی را پیدا نکردم که همسن من باشد و تنها امده باشد.


پنج ماه است گواهینامه گرفتم. به غیر از ماشین پدرم را در خیابان راه نبرده ام. کلاچ ش از سفت بود. انگار که همزمان با اینکه کلاچ را فشار میدهی یک هندل هم میزنی. عمرش به انتها رسیده بود. عمرش که به انتها برسد خشن میشود. دنده ها را نرم عوش نمیکند و پایت را که در حین حرکت روی گاز میذاری ضربه وارد میکند.

نو شد. باید بروم به دنبال مادرم. اگر زمانی دیگر میپرسیدی نباید هیجان زده می بودم. سوار ماشین میشوم. استارت میزنم. در پارکینگ را باز میکنم و کمربند را میبندم. خودم را اماده میکردم تا برای اولین بار کلاچ را بگیرم. نفس عمیقsurprise.

خوشحال شدم. مثل زمانی که کلمه ای جدید یامیگیرم. مثل زمانی که با یک دوست صحبت میکنم.

مثل زمانی که احساس میکنم رشد کرده ام. 

پ.ن: علاقه مند به ماشین، اگر نمیدانستید!

۱۲ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۵۲ ق.ظ امیر
درباره فیلم green book

درباره فیلم green book

green book فیلمی که که قبل از برنده شدن اسکار آن را نمیشناختم. ولی قبل از این اتفاق در لیست دانلودم وجود داشت. شاید دلیل این که در لیست دانلودم وجود داشته فقط پوستر زیبا اون بوده.

green book فیلمی است که هر مخاطبی آن را میفهمد و به احتمال زیاد از دیدن آن احساس پشیمانی نمیکند. شاید بگید این که این فیلم جایزه بهترین فیلم سال را برنده شده باعث بشه در نظر من تاثیر داشته باشه ولی بد نیست که این رو بگم سال ۲۰۱۷ که فیلم moonlight برنده بهترین فیلم شد و من بعد از برنده شدنش فیلم رو دیدم و اون رو اصلا لایق برنده شدن اسکار نمیدونستم. در حالی که برنده اسکار سال پیش یعنی the shape of water رو که قبل برنده شدنش هم دیدم و هم خوشم اومد. امسال این فیلم رو دیدم و نه تنها خوشم اومد که به یکی از فیلم های مورد علاقه من هم تبدیل شد.

شاید مهمترین دلیلی که باعث شد این به فیلم های مورد علاقه ام بپیونده اینه که صفات زیادی رو کنار هم دیگه داره که شاید هر چند تاش رو توی فیلم های دیگه پیدا کردم اما همه اون ها رو توی یک فیلم نه.

صفاتی که به اکثر سکانس های فیلم محتوای خوب تزریق میکنه. اگرچه اکثر این محتوای خوب فقط به دو کاراکتر اصلی این فیلم تزریق شده در حالی که کاراکتر های دیگه مثل همسر تونی یا دو نوازنده همراه دان و تونی که حتی از کمبود دیالوگ رنج می بردن تزریق نشده ولی نقاط قوت این فیلم خیلی بیشتر است که این نقطه ضعف در مقابل ان ها خیلی کم به چشم میاد.

فیلم با معرفی تونی شروع میشود. مردی خانواده دوست با فرهنگی دوست داشتنی(که البته نژاد پرست است). مردی که برای پول در اوردن دست به هر کاری میزند. و البته مخاطب او دوس دارد. نه فقط بخاطر اینکه گاهی اوقات همانند یک ابر قهرمان عمل میکند. بلکه چون حاضر است بخاطر باور های خودش بر خلاف عقاید اطرافیانش عمل کند. عزت نفس دارد و خب کل بار صفت سرگرم کننده بودن فیلم را هم به دوش میکشد.

در طرف دیگر دان با مقدمه ای بسیار عجیب و غریب و غیر منطقی معرفی میشود. اگرچه دان اصلی همان دانی است که در ادامه میبینیم ولی واقعا این که در اول فیلم اینقدر عجیب و غریب وارد صحنه میشود هنوز جای سوال است برای من. دان کسی است که انتخاب کرده وسط میدان جنگ باشد ان هم با انتخاب کردن راننده سفید پوست در حالی که میتوانست به راحتی راننده سیاه پوست بگیرد همان طول که حتی برای راهنما سفر مخصوص سیاه پوستان وجود دارد. و رفتن به تور طولانی در حالی که میتوانست درامد بیشتری را بدون رفتن به تور کسب کند. 

جنگ او محدودیت هایی است که در جامعه دارد از بازداشت شدن بی دلیل تا عدم استفاده از دستشویی و پرو کردن کت و شلوار.

در حالی که دان را در تمام مدت در حال جنگیدن و پیگیری دغدغه هایش میبینیم. شکل گرفتن دوستی تونی با او را هم با یکدیگر می بینیم. و در حالی که شکل گرفتن دوستی ان های را می بینیم فیلم پروتکلی از روابط دوستانه دو نفر را هم تعریف میکند و باز هم در همان حال نشان می دهد داشتن یک دوست با ارزش چقدر میتواند زندگی شما تغییر بدهد. نه تنها می تواند تو را از دردسر نجات بدهد بلکه میتواند به زندگی تو معنی ببخشد. دوستی که دو طرف بر روی یکدیگر تاثیر میگذارند.

و در این میان تا جایی که میتواند کلیشه زدایی میکند و در جهت واقع گرایی پیش میرد. بطوریکه در حالی که دان اجازه ندارد در یک رستوران سفید پوستان غذا بخورد بدون پیشگیری تونی از او در یک بار سیاه پوست دزدی می شد. در حالی که یک پلیس سفید پوست او را بی دلیل بازداشت می کند پلیس دیگری انها را نگه میدارد تا ان ها را از پنچری لاستیکشان با خبر کند و در حالی که دان همیشه مورد ظلم قرار میگیرد گاهی هم او بیش از حد واکنش نشان می دهد. و همین سیاه و سفید یا صفر و یکی نبودن ان از همان صفاتی است که در کنار بقیه صفات خوب دیگر ش قرار گرفته. 

و هنر فیلم همینجاست که  من رو در تمام مدت فیلم پیگیر رویداد های فیلم نگه میدارد و در طول فیلم با شخصیت دان همدلی و همذاپنداری بکنم و شیفته مرام و معرفت تونی بشوم.

 

۱۱ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر
چهارشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۷، ۱۱:۳۵ ب.ظ امیر
درباره فیلم a serious man

درباره فیلم a serious man

بعد از این که همراه اول خطمو ۲۸ هزار تومن واسه کلاهبرداری پیامکی شارژ کرد (که اصلا چیزی از من ناخواسته کم نشده بود) سریع رفتم یک بسته نامحدود یک ماه گرفتم. و تا جایی که هاردم جا داشت پر فیلم و بازی ش کردم. 

فیلمها رو بر اساس لیست های پیشنهادی توی وب دانلود کردم ولی هر بار میخوام یه فیلم انتخاب کنم مبینم نیم ساعت گذشته ولی هنوز دارم تو گوگل سرچ میکنم. این بار ولی گفتم از a-z بگیر تا اخرش برو اینجوری شد که چهار پنج تایی که اول لیست بود ودیده بودم رو رد کردم تا رسیدم به این فیلم. بدون این که حتی تو گوگل درباره ش سرچ کنم (که البته اگه میکردم بخاطر کارگردان ش حتما نگاه میکردم) زیرنویس رو دانلود کردم و شروع کردم به دیدن..

اول از همه باید بگم این فیلم اصلا یک فیلم عامه پسند نیست. ینی کسی که تو عمرش فقط فیلم ایرانی و خارجی هایی که توی تلویزیون و ماهواره میذارن رو دیده باشه بنشونی پای این فیلم قطعا تا اخرش دوام نمیاره. 

شاید اگه بگم این یک فیلمه درباره یه شخصی که داستانش توی دین های اسلام و مسیحیت و یهودی گفته شده خیلی تمایل نداشته باشید که فیلم رو نگاه کنید. راستش اگه به منم میگفتن خیلی تمایل نداشتم. ولی بعد از دیدنش حسی رو داشتم که بعد دیدن فیلم mother! داشتم. اول از همه سردرگمی. این که اصن این فیلم درباره چی هست. دوم اینکه مدام تو فیلم سرنخ هایی از این که این یک فیلم علمی تخیلی یا یکم فانتزی هست رو میده در حالی که نیست.( فیلم مادر هم که هیچ کدوم از اینا نبودم.در واقع فیلم مادر کلا یک استعاره بود) و این حس پوچی و پوچ گرایی که تو فیلم no country for old men و Inside Llewyn Davis از همین کارگردان هم وجود داشت. از کارگردانی تمیز و شگفت انگیز هم که نگم براتون که هر چی فیلم از برادران کوئن دیدم اخرش از هیچی که لذت نبرم قطعا از کارگردانی ش لذت میبرم.

موسیقی تاثیر گذار و یکم ترسناک در کنار ترکیبی از کمدی خاص ش و عجیب غریب بودن شخصیت ها و اتمسفر دهه شصتی که خیلی خوب به تصویر کشیده شده و بازی درجه یک شخصیت اول فیلم لری دلایلی هستن که میتونم برای هدر نرفتن وقتم بگم.

شاید قبل از دیدن فیلم دونستن اینکه داستان فیلم یکم به داستان ایوب(همین ایوبی که خیلی صبر دارهlaugh) ربط داره بد نباشه. اگرچه که یکم وارد جزئیات بشیم نمیتونیم بگیم لری شخصیت اول فیلم ایوبیه که داره تو دهه ۶۰ تو امریکا زندگی میکنه. در واقع بیشتر درباره یه مرد یهودی مذهبی که با خانوادش تو حومه شهر زندگی میکنه و تا اخر فیلم فقط به مشکلات و بدبختیاش اضافه میشه و فیلم درباره واکنش لری در برابر این مشکلاته با در نظر گرفتن اینکه او یه ادم مذهبیه.

شاید اگه از داستان فیلم خوشتون نیاد ولی پیشنهاد میکنم حداقل بخاطر کارگردانی خیلی خوب برادران کوئن هم که شده فیلم رو نگاه کنید.

۰۸ اسفند ۹۷ ، ۲۳:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر

#1

این که این وبلاگ رو اول سال ساختم ولی تا الان دست نخورده کاملا معلومه فقط نتیجه هیجانات سال چدید بوده. دو ساله دست نخورده. اینکه حتی یک نوشته هم نداره قابل تحسینه. ولی همین که تصادفی رسیدم به این صفحه و دیدم دوسال گذشته باعث یکم به ناخوش بودن حال امروزم پی ببرم. وقتی دوسال پیش رو هم نگاه میکنم میبینم هر پیشرفتی هم که کردم یک اجباری بالاسرم بوده و هر کاری رو اجباری توش نبوده رو میخواستم انجام بدم نیمه کاره ول کردم. ولی میخوام دوباره سعی کنم و این مشکل رو رفع کنم. به نظرم این مکان میتونه شروع خوبی باشه. امیدوارم بتونم تو این راه چندتا از همفکر هم رو هم پیدا کنم.

واقعا برنامه خاصی برای این که چی بنویسم ندارم. راستش طبق باور من باید یه کاری رو شروع کرد تا ایده های بعدی بهت الهام بشه. مثل همین نوشته ای که الان نوشتم. قبل اینکه این نوشته رو شروع کنم هیچ ایده ای نداشتم میخوام چی بنویسم ولی وقتی اولین ایده ای که به ذهنم رسید رو عملی کردم حالا چندتا ایده دیگه داره پشت سرش میاد به ذهنم. 

شاید یه نوشته خیلی توییت وار باشه شاید هم چند صفحه. مهم اینه که با یک فرکانس ثابت و قابل قبولی بنویسم. مطمینم نوشته های اول کاملا مضخرف و چرت و پرت خواهد بود مثل همین نوشته.

 

۰۸ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیر